--> پيرتاک <body><script type="text/javascript"> function setAttributeOnload(object, attribute, val) { if(window.addEventListener) { window.addEventListener('load', function(){ object[attribute] = val; }, false); } else { window.attachEvent('onload', function(){ object[attribute] = val; }); } } </script> <div id="navbar-iframe-container"></div> <script type="text/javascript" src="https://apis.google.com/js/platform.js"></script> <script type="text/javascript"> gapi.load("gapi.iframes:gapi.iframes.style.bubble", function() { if (gapi.iframes && gapi.iframes.getContext) { gapi.iframes.getContext().openChild({ url: 'https://www.blogger.com/navbar.g?targetBlogID\x3d5111494\x26blogName\x3d%D9%BE%D9%8A%D8%B1%D8%AA%D8%A7%D9%83\x26publishMode\x3dPUBLISH_MODE_BLOGSPOT\x26navbarType\x3dBLUE\x26layoutType\x3dCLASSIC\x26searchRoot\x3dhttps://pirtaak.blogspot.com/search\x26blogLocale\x3den_US\x26v\x3d2\x26homepageUrl\x3dhttp://pirtaak.blogspot.com/\x26vt\x3d5577119561592704537', where: document.getElementById("navbar-iframe-container"), id: "navbar-iframe" }); } }); </script>

پيرتاک

دوستان:

آرشيو

گويا
BBC
******* Comments********** ****
 



Friday, August 13, 2004

بی عنوان

یه دوست قلمی داشتم که یه شب برام این غزل رو فرستاد و گفت باباش اینو در جواب شعر سایه (در این سرای بی کسی...) سروده:
شب سياه عاشقان چرا سحر نمی شود
ز دشت بی کران شب سپيده بر نمی شود
نه شعله ای ز آذری٬‌ نه پرتوی ز اخگری
شهاب هم دگر رهش از اين گذر نمی شود
شبی دراز پر زغم٬‌ چو زلف يار خم به خم
من و اميد صبحدم٬ ولی بسر نمی شود
سماک رامه از چه سو سنان ره نمی کند
به قلب لشکر شب از چه حمله ور نمی شود
چه آه ها که در گلو فسرد و عقده شد به دل
چه اشک ها فرو چکيد و ديده تر نمی شود
شناختم به يک نظر که می کشی به خون مرا
اگرچه سيرفی کسی به يک نظر نمی شود
تو پرده باز کن ز رخ وگرنه در جهان يقين
ز حال زار عاشقان کسی خبر نمی شود
لطيف تر ز عارضت در اين چمن نمی دمد
دقيق تر از آن ميان دگر کمر نمی شود
بس است «ماني» اينقدر مکن ز هجر شکوه سر
اگرچه شرح اين فسانه مختصر نمی شود (مانی)

خلاصه گذشت تا یجا دوباره از مانی یه شعر دیگه دیدم و زیرش نوشته بود مانی از کانادا٬ البته اون دوست ساکن اصفهان بود. بهر حال من دقیقاً این آقای مانی رو نمی شناسم ولی غزلش به نظرم قشنگ اومد. شایدم بخاطر وزن پر تحرکشه.

Pirtaak  ||  8:18 PM