تو ...
مث عشق نوجووني تو چه تندي تو چه داغي
توي تاريکي شب هام تو مث صدتا چراغي
مث اون قناري هستي که توي بهار مي خونه
اصن وقتي تو مي خوني غم مي ره بهار مي مونه
توي ساحل که بشيني دريا رو موج ور مي داره
موج مي آد جلو جلوتر که پيش پات سر بذاره
مث خوابي مث رويا تو مث خاطره هستي
واسه عارف تو سماعي واسه عاشق مث مستي
....
پيرتاک ۲۵/۱۰/۲۰۰۴ ٬ شهر فرشتگان.