نا اميدي
حاصل ۸ سال تمرين دموکراسي و گفتمان و کوفت و زهرمار، بي تفاوتي مردم در برابر زنگي مستيه که تيغ بر کف عربده مي کشه و هر گهي دلش مي خواد مي خوره. اين مسخره بازيي که با گنجي در آوردن ديگه هيچ مرزي براي پررو گري و رجاله بازي باقي نذاشته. مرتضوي داره رسماً طرف رو مي کشه و حتي خبراشم سانسور جدي نمي کنه چون مي دونه کسي ديگه خبر نمي خونه يا اگه اتفاقي هم نظرش به خبري افتاد با يه لبخند تلخ بي خيال مي شه و مي گذره. دفاعيات قاضيان رو بخونين، انگار همشو قبلاً هم خوندين. هرکي رو که بهش گير مي دن همين بلاها رو سرش مي آرن و هيچکس هم گوشش بدهکار نيست، البته نبايدم باشه. وقتي شرکت سهامي ممد چاخان و رفقا در طول اين ۸ سال اميد مردم رو کشته و همتشون رو به باد داده ديگه کي قيد روزنامه نگار بدبختيه که به اميد قانون گوشه اي از گندکاري هاي حضرات رو رو کرده، و حالا بايد تاوانشو پس بده.